شروط نامشروع در قراردادها
آزادی قطعا بزرگترین موهبتی است که در این جهان نصیب انسان شده و یکی از مهم ترین جلوه های این آزادی در زندگی، آزادی اراده انسان در اتخاذ تصمیم است.
همین الگو دقیقا در عالم حقوق هم وجود دارد و انسان می تواند به اعتبار اراده و اختیار و آزادی خود، هر تعهد یا شرطی را در حین معامله یا انعقاد قرارداد با دیگری برای خود ایجاد کند و آن را در مفاد قرارداد بگنجاند. این اصل در ماده ۱۰ قانون مدنی هم برای افراد به رسمیت شناخته شده است.
با این حال، این اصل هم همانند سایر اصول دارای استثنائاتی است که آن را محدود می کند. این استثنا به این ترتیب است که هر شرط و قراری نمی تواند مورد تایید باشد و در یک کلام، ممکن است این شروط، باطل و نامشروع تلقی بشوند.
تفاوت دو مدل شرط نامشروع
شروط باطل به دو دسته تقسیم می گردد. اول شروطی که باطل است اما مبطل عقد نیست و دوم شروطی که باطل هستند و باعث بطلان عقد نیز می شوند.
ماده ۲۳۲ قانون مدنی مقرر می دارد: شروط مفصله ذیل باطل است ولی مفسد عقد نیست:
*شرطی که انجام آن غیر مقدور باشد.
*شرطی که در آن نفع و فایده نباشد.
*شرطی که نامشروع باشد.
تعریف این شروط چیست؟
شرط غیر مقدور: شرط ضمن عقد همچون مورد معامله عقد، باید قابلیت تسلیم شدن و انجام شدن داشته باشد لذا اگر در عقد شرط کاری شود که بطور مطلق غیر مقدور باشد یعنی هیچ شخص متعارفی توان انجام آن را نداشته باشد شرط باطل است اما عقد صحیح است. به عنوان مثال اگر کسی ضمن قراردادی تعهد کند که زبان فرانسوی را به طور کامل و ظرف یک روز به دیگری بیاموزد، این شرط غیرمقدور است.
شرط بی فایده: شرط ضمن عقد همچون مورد معامله از شرایط صحت اش این است که به نظر خردمندان و اکثر جامعه ، منفعت عقلایی داشته باشد و انجام آن سود و فایده ای به همراه داشته باشد. مانند اینکه هنگام معامله یک قطعه زمین بر فروشنده شرط شود که دو هزار اصله نهال در زمین بکارد سپس بلافاصله نهال ها را از ریشه خارج کند. چون این شرط هیچ نفع و فایده عقلایی ندارد باطل است.
شرط نامشروع: منظور از شرط نامشروع شرطی است که خلاف قوانین آمره، نظم عمومی و اخلاق حسنه است.به عنوان مثال هرگاه ضمن قراردادی شرط شود یکی از طرفین، شخص ثالثی را مضروب یا مجروح سازد یا خانه او را آتش بزند، این شرط باطل است.
نکته: شروط فوق همگی باطل هستند اما همانطور که ماده ۲۳۲ قانون مدنی بیان داشت، موجب بطلان قرارداد نمی شوند.
*علاوه بر موارد فوق، برخی شروط هم هستند که نه تنها خود مورد قبول نیستند، بلکه به طور کلی باعث باطل شدن و از بین رفتن اصل قرارداد هم می گردند.
ماده ۲۳۳ قانون مدنی مقرر می دارد: شروط مفصله ذیل باطل و موجب بطلان عقد است:
*شرط خلاف مقتضای ذات عقد.
*شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین شود.
منظور از مقتضای ذات عقد ، اثر و نتیجه و موضوع اصلی عقد است که جوهر و اساس عقد محسوب می شود و هرگاه از عقد گرفته شود آنچه را که مقصود از عقد بوده از بین می برد یعنی قصد از انعقاد عقد را زایل می کند. به عنوان مثال در صورتی که در عقد ازدواج شرط شود که زن و یا شوهر وظایف زوجیت خود را در مقابل یکدیگر انجام نداده و تمکین خاص یا رابطه زوجیت میان آنها پدید نیاید، چنین شرطی به دلیل اینکه خلاف مقتضای ذات عقد نکاح می باشد، علاوه بر اینکه خودش باطل است، باطل کننده عقد نکاح نیز می باشد و سبب بطلان عقد نکاح خواهد شد.
در مورد دومین شرط باطلی که موجب بطلان عقد می شود هم می توان گفت که از نظر قانونگذار چون شرط مجهول در این مورد موجب می شود مورد معامله برای معامله کنندگان مجهول گردد، عقد باطل است. چون از ارکان اساسی عقد این است که مورد معامله معلوم باشد. یعنی مقدار، جنس و وصف آن مشخص و معلوم باشد. وقتی در معامله ای، اجل و موعد تسلیم هر یک از عوضین به طور دقیق تعیین نشود و موعد مشخص شده طوری باشد که امکان کم یا زیاد شده داشته باشد، چون سبب می شود مقدار عوضین مجهول گردد، عقد باطل است.
مثلا اگر کسی خانه خود را به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان بفروشد و شرط شود که مشتری، ثمن را پس از فوت پدرش بپردازد، جهل به شرط موجب جهل به ثمن است زیرا ارزش ۱۰۰ میلیون تومانی که در زمان نامعلومی باید پرداخت شود، مجهول است. از این رو هم شرط و هم عقد باطل است.